مهارت آموزی
افراد عمدتاً تحصیل میکنند یا مهارتی می آموزند تا بتوانند مشغول به کار و گذران امور روزمره شوند. بخشی از زندگی من هم مستثنی از این قاعده نبود؛ طی سالهای 72 تا 76 مقطع کارشناسی اقتصاد را در دانشگاه شهید بهشتی به اتمام رساندم و پس از آن جذب یکی از حوزه های دولتی شدم (79-77)
تغییر مسیر
ادامه کار دولتی برایم جذابیتی نداشت و تقدیر بر این بود که جذب شرکت طراحی مهندسی و تامین قطعات ایران خودرو (ساپکو) شدم (89-79) ، شرکتی پیشرو در بروزترین دیسیپلین های آموزش و پیاده سازی سیستم های مدیریتی و رهبری مثل TQM ، شش سیگما، هوشین کانری، EFQM و …
انتخاب رشد
بعد از یک دهه بسیار پربار و سراسر یادگیری و تجربه های ناب، عطش حس تجربه های جدید عاملی شد بر ترک این شرکت دوست داشتنی و آغاز بکار در شرکت دخانیات ایران (89 تا 92).
تمام تلاشم بر این بود هر آنچه را آموخته بودم در این شرکت پیاده سازی کنم و طبعا همزمان به تجربه هایم هم افزوده می شد.
همزمان با فعالیت در شرکت دخانیات ایران ، تصمیم گرفتم تجارب عملی را با علم تئوری در آمیخته کنم و مقطع کارشناسی ارشد رشته کارآفرینی را در دانشگاه تهران شروع کردم .
در نهایت در آخرین ماه های سال 91 رویاهای خودم را فراتر از فعالیت های روتین میدیدم و دوباره احساس کردم در مسیر غیر جذاب خطی قرار گرفته ام . لذا به فکر آغاز مسیر جدید افتادم.
کارآفرینی
از سال 1386 در کنار کار کارمندی ، مطالعه و بررسی های متعددی برای شروع یک کسب و کار داشتم که دو مورد عملیاتی شد، اولی کسب و کار کوچکی را برای فروش روغن زیتون در بین رستوران های شهر تهران راه اندازی کردم. کسب و کار کوچک ولی موفقی بود و بعدها به یکی از اعضای خانواده واگذار کردم و متاسفانه به فراموشی سپرده شد. دومین اقدام ارائه خدمات مشاوره اقتصادی خانواده بود و دوره هایی را در فرهنگسراهای شهر تهران برگزار می کردم که این خدمات هرچند به لحاظ مالی جذاب نبود اما علاقه مند بودم ولی بدلیل عدم امکان پوشش مالی هزینه های دفتر و غیره ادامه ندادم.
ابتدای سال 92 با همراهی تعدادی از دوستانم که به بنده اعتماد داشتند یک شرکت بازرگانی راه انداختیم و تا سال 1396 در زمینه توزیع و فروش محصولات دخانی فعالیت کردم.
تقدیر ما را به سمت همکاری با یک شرکت اماراتی برای فعالیت مشترک در بازار ایران سوق داد و در قالب هم بنیان گذار و مدیرعامل مجموعه ای تولیدی – بازرگانی را راه اندازی کردم. (1397 تا 1401)
همزمان با جنگیدن با چالشها و موانع کار آفرینی ، آموختن همچنان برایم جذاب بود و دوره آموزشی DBAرا در دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران به پایان رساندم.
تحول
علم آموزی، درک تجربه های متنوع تر ، علاقه به رشد ، تمرکز بر پیشرفت و بروز بودن مشوقی شد برای اینکه از مجموعهای راه اندازی شده که در مسیر روتین خود ادامه میداد جدا فاصله بگیرم .
فصل جدید کاری در قالب ایده راه اندازی مجموعه کوچک برای ارائه خدمات IT شکل گرفت،
ولی کوچکی این ایده دلیل تغییر مسیر تدریجی به سمت راه اندازی یک شرکت با زمینه فعالیت مدیریتی و مکانیزاسیون فرآیند های کسب و کار شد.
آموخته هایم در غالب تحصیلات و تجارب مدیریتی، فعالیت مجموعه را به سمت ارائه راهکار ها و ابزارهای رشد و پایداری به کسب و کارها سوق داد و برندی به نام “ایونکس EVONEX” که برگرفته از دیدگاه اصل تکامل در سازمان ها است شکل گرفت.
ماموریت من
طی کردن مسیر سی ساله که با فراز و فرود ها ، شکست ها و موفقیت های بسیاری همراه بود، بینشی را در من ایجاد کرد که ماموریت من در ادامه مسیر کاری و زندگی همراهی و یاری رسانی به کسب و کارهایی باشد که عمدتا به صورت خانوادگی شکل گرفته اند و ضمن داشتن اراده و پشتکار برای توسعه، رشد و پایداری تجارب کمتری در این زمینه دارند و یا برای طی شدن این مسیر سخت نیازمند یک تکیه گاه مطمئن هستند.
در ایونکس با گردهم آوری افراد خبره و مجرب در حوزه های مختلف و فراهم سازی ابزار های لازم، بستری برای همراهی و یاری رسانی به صاحبان کسب و کار علاقه مند به رشد،توسعه و پایداری فراهم کردم.
هم افزایی اشتراکی
ایدئولوژی محوری ایونکس نقش آفرینی به عنوان تکیه گاهی معتبر و همراهی با کسب و کارها در قالب ارائه خدمات مشاوره و اجرا جهت بزرگ شدن سفره اقتصادی کشور است.
بزرگ شدن ما در گرو بزرگ شدن و موفقیت همسفران ماست. وقتی یک کسب و کار ما را برای مشورت و کمک رسانی انتخاب میکند ما تمام داشته های خود را به اشتراک میگذاریم و سعی میکنیم تکیه گاهی مطمئن برای آنها شویم تا بتوانیم به اتفاق فصل جدیدی برای کسب و کارشان خلق کنیم.
امیدوارم ایجاد آرامش و خوشنودی برای صاحبان کسب و کارها در کنار تحقق رشد و پایدار مجموعه هاشان نتیجه ماموریت اصلی من در این جهان باشد.